فراموش شدن خیلی درد آورتر و بی رحمانه تر از فراموش کردن است.
بین این دو ماجرا تفاوت ظاهری شاید فقط یک فعل باشد ، ولی راز عجیبی در بطن آنها نهفته است .
زیرا حاصل فراموش کردن در مواقعی ممکن است مرگ احساس باشد ، ولی بی شک فراموش شدن حاصلی جز شیدایی ندارد .
در فراموش کردن تو به اختیار خود دست به خودکشی احساسی میزنی …
ولی در فراموش شدن تو به دست دیگران نیست میشوی و چه اندوهی از آن بالاتر که دیگر هرگز به یادت نیاوردند …!
فرید مسعودی
۱۹ – آذر – ۹۸
قرار بود سوسو نزنیم
تکرارش نکنیم
به تلخی نبودن ها عادت کنیم
فراموش کنیم و فراموش بشیم
.
.
امروز فکر میکنم که نه فراموش کردن ممکنه نه فراموش شدن
ما ادم ها شاید بتونیم کمی،فقط کمی به نبودن ها عادت کنیم
اونجاست که فقط یک صدا،یک خاطره،یک یاداوری، یا عبور رهگذری شبیه او، هر کدوم می تونن ما رو به همون گذشته ای برگردونن که برای فراموشیش تلاش میکردیم….
بعد از دیدن فیلم
Eternal Sunshine of the Spotless Mind 2004
یاد این پست افتادم!
.
.
حتی اگر حافظه کسانی که زمانی عاشق هم بودند را پاک کنیم، آیا آنها دوباره عاشق هم نمی شوند؟!
و انسان از همان بدو خلقتش در تقلاست که کشته نشود؛ ابتدا به دست درندگان و سپس به دست ذهن های به مراتب خطرناک تر….